وبلاگ شخصی فریبا ندافی

طبقه بندی موضوعی
۰۹
خرداد
۹۴

شما می توانید نمونه سوالات این درس را از اینجا دانلود کنید.


  • فریبا ندافی
۰۷
خرداد
۹۴

شما می توانید نمونه سوالات این درس را از اینجا دانلود کنید.


  • فریبا ندافی
۰۵
خرداد
۹۴

الهی! تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی، و از ادراک عقل مصونی، نه مُدرَک عیونی، کارساز هر مفتونی، و شادساز هر محزونی، در حکم، بی‌چرا، و در ذات بی‌چند، و در صفات بی‌چونی
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کسی به تو ماند، و نه به کسی مانی، پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی
الهی! یکتای بی‌همتایی، قیّوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفّایی، از شریک مبرّایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه فرمانفرمایی، معزّز به تاج کبریایی، مسندنشین استغنایی، به تو رسد ملک خدایی
الهی! نام تو، ما را جواز، مهر تو، ما را جهاز، شناخت تو، ما را امان، لطف تو، ما را عیان
الهی! ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مومنان را گواهی، چه عزیز است آن کس که تو خواهی
یا ربّ دل پاک و جانِ‌ آگاهم ده             آه شب و گریه سحرگاهم ده 
در راه خود اول زخودم بی‌خود کن        بی‌خود چو شدم زخود به خود راهم ده 
الهی! از نزدیک نشانت می‌دهند و برتر از آنی، و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی، تو آنی که خود گفتی، و چنان که خود گفتی، آنی، موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی
الهی! جز از شناخت تو، شادی نیست، و جز از یافت تو، زندگانی نه، زنده بی‌تو، چون مرده زندانی است، و زنده به تو، زنده جاویدانی است
الهی! فضل تو را کران نیست، و شکر تو را، زبان
من بی‌تو دمی قرار نتوانم کرد             احسان تو را شمار نتوانم کرد 
گر بر تن من زبان شود هر مویی          یک شکر تو از هزار نتوانم کرد 
الهی! گرفتار آن دردم، که تو داروی آنی، بنده آن ثنایم که تو سزاوار آنی، من در تو، چه دانم؟ تو دانی. تو آنی که مصطفی گفت، من ثنای تو را نتوانم شمرد آن گونه که تو خود بر نفس خویش ثنا گفتی
الهی! جمال تو راست، باقی زشتند، و زاهدان مزدوران بهشتند
در دوزخ اگر وصل تو در چنگ آید           از حال بهشتیان مرا ننگ آید 
ور بی‌تو به صحرای بهشتم خوانند       صحرای بهشت بر دلم تنگ آید 
الهی! با تو آشنا شدم، از خلایق جدا شدم و در جهان شیدا شدم، نهان بودم؛ پیدا شدم
الهی! چون آتش فراق داشتی، دوزخ پرآتش از چه افراشتی. 
الهی! هر که تو را شناخت، هر چه غیر تو بود بینداخت
هر کس که ترا شناخت جان را چه کند         فرزند و عیال و خانمان را چه کند 
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی              دیوانه تو هر دو جهان را چه کند 
الهی! از کشته تو، بوی خون نیاید، و از سوخته تو، بوی دود؛ چرا که سوخته تو، به سوختن شاد است و کشته تو، به کشتن خشنود
الهی! اگر یک بار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من
الهی! من کیستم که تو را خواهم، چون از قیمت خود آگاهم، از هر چه می‌پندارم کمترم، و از هر دمی که می‌شمارم بدترم
الهی! فراق، کوه را هامون کند، هامون را جیحون کند، جیحون را پر خون کنددانی که با این دل ضعیف، چون کند؟ 
الهی! اگر مستم و اگر دیوانه‌ام، از مقیمان این آستانه‌ام، آشنایی با خود ده که از کائنات بیگانه‌ام
ای کریمی که بخشنده عطایی، و ای حکیمی که پوشنده خطایی، و ای صمدی که از ادراک ما جدایی، و ای احدی که در ذات و صفات بی‌همتایی، و ای قادری که خدایی را سزایی، و ای خالقی که گمراهان را، راهنمایی. جان ما را، صفای خود ده، و دل ما را، هوای خود ده، و چشم ما را، ضیای خود ده، و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به
الهی! آنچه تو کِشتی، آب ده، و آنچه عبدالله کشت، بر آب ده
الهی! مگوی که چه آورده‌اید که درویشانیم، و مپرس که چه کرده‌اید که رسوایانیم
الهی! ترسانم از بدی خود؛ بیامرز مرا به خوبی خود
الهی! اگر عبدالله را نمی‌نگری، خود را نگر، و آبروی من پیش دشمن مبر
الهی! عَلَمی که افراشتی، نگونسار مکن، و چون در اخر عفو خواهی کرد، در اول شرمسار مکن
الهی! همه از تو ترسند، و عبدالله از خود، زیرا که از تو همه نیکی آید و از عبدالله بدی
الهی! گر پرسی، حجّت نداریم، و اگر بسنجی، بضاعت نداریم، و اگر بسوزی طاقت نداریم
الهی! اگر تو مرا به جرم من بگیری، من تو را به کرم تو بگیرم، و کرم تو از جرم من بیش است
الهی! اگر دوستی نکردم، دشمنی هم نکردم، اگر بر گناه مصرّم، اما بر یگانگی تو مُقرّم
الهی! اگر توبه، بی‌گناهی است، پس تائب کیست؟ و اگر پشیمانی است، پس عاصی کیست؟ 
الهی! از پیش خطر و از پس راهم نیست؛ دستم گیر که جز تو پناهم نیست
الهی! گهی به خود نگرم، گویم از من زارتر کیست؟ گهی به تو نگرم، گویم از من بزرگوارتر کیست
الهی! تو ما را جاهل خواندی، از جاهل جز خطا چه آید؟ تو ما را ضعیف خواندی، از ضعیف جز خبط چه آید؟ 
الهی! اگر چه بسی طاعت ندارم، اما جز تو کسی را ندارم، ای دیر خشم و زود آشتی
الهی! همچنان بید، به خود می‌لرزم، که مباد آخر به جویی نیَرزَم
الهی! مگو چه آورده‌ای، که رسوا شوم، و مپرس چه کرده‌ای که روسیاه شوم
الهی! چون در تو نگرم، از جمله تاجدارانم و تاج بر سر، و چون بر خود نگرم، از جمله خاکسارانم و خاک بر سر
الهی! چون یتیم بی‌پدر گریانم، درمانده در دست خصمانم، خسته گناهم و از خویش برتاوانم، خراب عمر و مفلس روزگار، من آنم

  • فریبا ندافی
۰۴
خرداد
۹۴
انسان مجموعه ای از خواستن و توانستن است و خواسته های متعالی فراوانی دارد،اما اگر نتواند در مسیر تحقق آن خواسته ها حرکت کند، نمی توان او را صاحب اراده دانست.

رسیدن به آرامش و درک زندگی پاک، یکی از مهم‌ترین اهداف آفرینش انسان است و خداوند متعال بینش و درایتی به انسان عطا فرمود تا با تقویت اراده خود بتواند به اهداف زندگی برسد.

 امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : اِذا دَعَوتَ فَظُنَّ أن حاجَتَکَ بالباب : وقتی چیزی می خواهی پس بپندار (خیال کن ، تصور کن ) که خواسته ام اجابت شده است.
زندگی، قانون دارد. خوشبختی، با فهم و رعایت قانون زندگی و سیه‌روزی، با نادیده انگاشتن قانون زندگ حاصل ‌می‌شود موفقیت‌ها به بخت و اقبال وابسته نیست، بلکه زندگی پاک را با احترام به قوانین، می‌توان در آغوش کشید. 
شخص با اراده کسی است که وقتی درباره کاری، به خوبی تأمل کرد و آن را نافع دانست، تصمیم به انجام آن ‌می‌گیرد و با فعالیت و ثبات قدم، آن را به اجرا در می‌آورد و در مقابل، فرد سست اراده ، با کمترین مشکلی، از ‌انجام دادن کار، دلسرد شده و دست از تلاش برمی‌دارد. این فرد دارای هدفی معقول است و تا موقعی که به آن نرسیده، از تعقیب آن باز نمی‌ایستد و ‌مشکلات و موانع روانی یا مادی، به اراده و عزم او لطمه نمی‌زند و از پیشرفتش، جلوگیری نمی‌کند. 


پیش از انجام هر کارى به جنبه ‏ها و آثار مثبت و منفى آن توجه کنید، زیرا با آگاهى از زیان‏ها یا منافع کارى، انگیزه براى ترک یا انجام کار بیشتر میشود و به طور طبیعى اراده قوى میگردد.کسی که اراده‌ای قوی دارد ، آنچه را خواسته است، با کوشش و ثبات قدم، به دست می‌آورد.
ادیسون می‌گوید:مشکل افرادی که شکست خورده‌اند و دست از تلاش بر‌داشتند ، این بود که نمی‌دانستند در ‌یک قدمی ‌پیروزی‌اند و می‌گفت ، راز توفیقم این بود که هرگاه برای باز کردن دری تلاش می‌کردم و باز نمی‌شد، ‌بارها و بارها تلاش می‌کردم وبا خود می‌گفتم: حتماً این کلید، درب را در صدمین بار، باز خواهد کرد.
 ‌
برای تقویت اراده باید به موارد زیر توجه داشت:
 
الف) تعیین هدف یا اهداف
‌انسان باید ابتدا هدف و یا اهداف خود را در زندگی و یا کاری که می‌خواهد انجام دهد ، به طور دقیق و مشخص ‌ترسیم کند. طبیعی است که این هدف، باید شفاف، معقول، قابل دستیابی، بدون افراط و تفریط ، مطابق توان و ‌استعداد خود و واقع‌بینانه باشد نه بلندپروازانه و خارج از توانایی‌‌های شخص. در غیر این صورت، وقتی با ‌مشکلات و موانع سختی رو‌به‌رو شود، ناامید و دلسرد شده، از ادامه کار، منصرف می‌‌شود و خود را ناتوان و ‌بی‌‌اراده می‌بیند.
 
ب) شناخت توانایی‌‌ها و استعدادها
همه ما در وجود خود، از استعدادهایی برخورداریم. کافی است این نیروها را بشناسیم و برای رسیدن به هدف، ‌آنها را به کار گیریم.
 ‌
ج) برنامه‌‌ریزی
باید برای تمام کارها و فعالیت‌‌های شبانه‌روزی، برنامه‌‌ای مدون و منظم داشته باشید .بدین منظور از جدولی استفاده ‌کنید که در ستون افقی آن، ساعات شبانه‌روز و در ستون عمودی، ایام هفته را یادداشت و تمام کارهای روزانه - ‌خواب، استراحت، ورزش و مطالعه را در آن درج کنید و هر فعالیتی را در زمان خاص خود، در جدول بنویسید ‌و هیچ زمانی را بدون کار ، خالی نگذارید. هر روز صبح با نگاهی به آن برنامه ، به اجرای دقیق آن بپردازید و ‌شب‌ها، قبل از خواب، آن را محاسبه و ارزیابی کنید. شایسته است همچون یک محاسبه‌‌گر جدی و قاطع ،فعالیت‌های روزانه و میزان موفقیت خود در انجام دادن آنها را بررسی کرده و در صورت موفقیت، خود را ‌تشویق و در صورت تخلف و سهل‌‌انگاری در اجرا، خود را تنبیه کنید. 

د) اصل تلقین یا خودگویی‌های مثبت
گـفتن، باور داشتن است. وقتی می‌گوییم من آدم شکست خورده‌ای هستم، بی‌استعدادم و عوض شدنی نیستم،در واقع، ‌حکم محکومیت خود را صادر می‌کنیم. روان‌شناسی شناخت، به ما چنین می‌گوید: دستور دادن، فرآیند شدن است و ‌ما را دستورات می‌سازند.
 ما همواره با خودمان حرف می‌زنیم و 70 درصد وقت‌مان با گفتگو سپری ‌می‌شود، حتی زمان خواب ، ما همان می‌شویم که با خود حرف می‌زنیم. سعی کنید دستورات خوبی به خودتان ‌بدهید. شما با خودتان چه می‌گویید؟ فرهنگ ذهن و زبان شما، مثبت است و نیروزا و یا منفی است و نیروبر؟‌ ‌آجر‌های بنای هستی‌مان را طرز تفکرمان می‌سازد و اگر بخواهیم در دنیای‌مان اتفاق زیبایی بیفتد ، گام اول ، ‌تغییر در نگاه و بینش ماست.
 با تغییر نگاه ، ایده‌آل‌ها و اهداف زندگی‌مان به درستی شکل می‌گیرند و آن گاه گام دوم، یعنی تلاش مستمر و انتخاب‌های عالی و فرداساز، در دنیای ما رخ خواهد داد. نگرش‌ها و اندیشه‌های ما، مهم‌ترین عامل تغییر به شمار می‌آیند. 90 درصد تغییرات خوب و بد ‌زندگی‌مان، به نوع نگرش ما به رخدادهای زندگی بستگی دارد و 10درصد آن به وقایع بیرونی وابسته ‌است.
 
ه) تدریجی بودن تقویت اراده
برای به دست آوردن اراده‌ای قوی و محکم، باید به تدریجی بودن آن و نیاز آن به تمرین، توجه داشت. گمان نکنید ‌می‌توانید بدون تلاشی درخور، به آن دست یابید. بنابراین، به راهکارهای عملی زیر توجه کرده، به ‌آنها پایبند باشید: هر روز صبح حداقل 20 دقیقه ، به طور مرتب و در ساعتی معین ، ورزش کنید.‌‌ صبح‌ها، هر زمان که بیدار شدید ، بی‌‌درنگ برخیزید و از رختخواب بیرون بروید ، حتی اگر خواب‌آلودگی ‌مــزاحـمـتـان اسـت، از اتاق بیرون بروید و قدری نرمش کنید تا خواب‌آلودگی از بین برود.
 در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید و اگر در آن وقت بیدار ‌نشدید ، قضای آن را به جا آورید. مقید باشید هر روز تعداد آیات معینی از قرآن را تلاوت کنید (حداقل 30 تا 50 آیه) و در صورت تمایل، در ‌هفته‌‌های بعد، بر میزان آن بیفزایید.ترک گناه و مخالفت با هواهای نفسانی، نقش بسیار مؤثری در تقویت اراده و نهادینه کردن آن در درون انسان ‌دارد.
 
 هرگز در کارها، ناامید نشوید و با حالتی تهاجمی، برای پیگیری و به انجام رساندن کارهای ناقص و ناموفق، ‌تلاش کنید.کارهایی را که به عهده می‌گیرید، ناتمام رها نکنید و آنها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب، ادامه دهید واز پراکنده کاری وآشفتگی در کارها که موجب به هم ریختگی نظام فکری می‌شود ، بپرهیزید و به ‌فعالیت‌های خود ، تمرکز وانسجام ببخشید. همواره بر خداوند ، توکل کرده و در همه امور، از او استمداد جویید.
  • فریبا ندافی
۰۱
خرداد
۹۴

شما می توانید این مطلب را از اینجا دانلود کنید.


  • فریبا ندافی
۳۰
ارديبهشت
۹۴

شما می توانید خلاصه و نمونه سوالات این درس را از اینجا دانلود کنید.


  • فریبا ندافی
۲۹
ارديبهشت
۹۴

شما می توانید این مطلب را از اینجا دانلود کنید.

  • فریبا ندافی
۲۷
ارديبهشت
۹۴

داوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد !

 هیتلر از مکان های بسته وحشت داشت !

مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند !

 هر انسان تا 8 دقیقه بعد از قطع گردنش هنوز به هوش است !

 اغلب مارها 6 ردیف دندان دارند !

 قلب میگو در سر آن واقع است !

 ظروف پلاستیکی تقریبا 50 هزار سال در برابر تجزیه مقاومند !

 حدود 250 نفر از محققان ناسا ایرانی هستند و رئیس کامپیوتر ناسا یک ایرانی است !

 دانشمندان دریافته اند مورچه ها هم مانند انسان ها صبح ها خمیازه می کشند !

 حس بویایی مورچه با سگ برابری می کند !

 آیا می دانستید تصمیم بر این بود که کوکا کولا به عنوان دارو استفاده شود !

 با 30 گرم طلا می توان نخی به طول 81 کیلومتر درست کرد !

 فنلاند از 170 هزار و 585 جزیره تشکیل شده است !

 زمین در آغاز پیدایش 2000 بار بزرگتر از حجم کنونی اش بود !

 در زبان عربی برای کلمه شمشیر 850 واژه مختلف وجود دارد !

 گرانترین کفش دنیا 1 میلیارد و 700 میلیون تومان است !

 برای تخمین زدن حشره های روی زمین کافیست به ازای هر انسان 200 میلیون حشره ریز و درشت در نظر بگیریم !

 کوسه با شنیدن ضربان قلب طعمه خود آن را پیدا می کند !

 فیل تنها حیوانی است که نمی تواند بپرد !

 ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر هستند حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت !

 در سال 1380 تعداد گوسفندان زلاندنو 44 میلیون راس اعلام شد در حالی که جمعیت این کشور4 میلیون نفر بود !

 قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است !

 جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند !

 مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید !

 90% سم مار از پروتئین تشکیل شده است !

 چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگا پیکسل عمل می کند !

 آب دریا بهترین ماسک صورت است !

 سرعت عطسه یک انسان برابر است با 160 کیلومتر در ساعت !

 

  • فریبا ندافی
۲۷
ارديبهشت
۹۴

درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو برای چه بود؟»


درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»


کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»


درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»


چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»

 

  • فریبا ندافی
۲۷
ارديبهشت
۹۴

مرد دانا صبح زود از مقابل مغازه نانوایی عبور می کرد. دید نانوا عمدا مقداری آرد ارزان جو را با آرد مرغوب گندم مخلوط می کند تا در طول روز به مردم به اسم نان مرغوب گندم بفروشد و سود بیشتری به دست آورد. مرد دانا از مرد نانوا پرسید:" آیا دوست داری با آن بخش از وجودت که به تو دستور این کار را داد و الآن مشغول انجام این کار است تمام عمر همنشین باشی!؟"

مرد نانوا با مسخرگی پاسخ داد:" من فقط برای مدتی اینکار را انجام خواهم داد و بعد که وضع مالی ام بهتر شد اینکار را ترک می کنم و مثل بقیه نانواها آدم درست و صادقی می شوم!؟"

مرد دانا سری تکان داد و گفت:" متاسفم دوست من!! هر انسانی که کاری انجام می دهد بخشی از وجود او می فهمد که قادربه این کار هست. این بخش همه عمر با انسان می آید. در نگاه و چهره و رفتار و گفتار و صدای آدم خودش را نشان می دهد.

 

کم کم انسان های اطراف ات هم می فهمند که چیزی در وجود تو قادر به این جور کارهای خلاف است و به خاطر آن از توفاصله می گیرند. تو کم کم تنها می شوی و این بخش که تو دیگر دوستش نخواهی داشت همچنان با تو همراه خواهد شد و نهایتا وقتی همه را از دست دادی فقط این بخش از وجودت یعنی بخشی که قادر به فریب است در کلک زدن مهارت دارد با تو می ماند و تو مجبوری تمام عمر با تکه ای که دوست نداری زندگی کنی و حتی در آن دنیا با همان تکه همراه شوی!

 

اگر آنها که محض تفنن و امتحان به کار خلافی دست می زنند و گمان می کنند بعد از این تجربه قادر به بازگشت به حالت پاکی و عصمت اولیه نیستند و بخشی از وجود آنها نسبت به توانایی خود در خطاکاری آگاه و بیدار می شود و همیشه همراهشان می آید ، شاید از همان ابتدا هرگز به سمت کار خلاف حتی برای امتحان هم نمی رفتند.

 

  • فریبا ندافی